غلامرضا آگاه در سال ۱۲۸۰ در مشهد به دنیا آمد و یکسال بعد خانواده وی به یزد رفتند و وی تا ۱۶سالگی در یزد بود و سپس به رفسنجان به پيش دایی خود محمدعلی بخشعلی رفت و در کار تجارت چای و پارچه و … با بمبئی هندوستان بود،غلامرضا آگاه ۱۰سال پس از فوت محمد علی بخشعلی با دختر وی خجسته خانم ازدواج کرد.
محمد علی بخشعلی فردی نابغه بود و حافظه عجیبی داشت. محمد علی بخشعلی از آن زمان كه به رفسنجان آمده بود هر سال میزان برداشت محصول گندم رفسنجان را میدانست. در آن زمان عمده محصول گندم رفسنجان را به یزد میبردند و در واقع نان مردم یزد از گندم رفسنجان تامین میشد. از ویژگیهای محمد علی بخشعلی این بود كه میتوانست تشخیص دهد كه تا چه مقدار از این گندم مورد نیاز مردم رفسنجان است و نمی گذاشت كه گندم مورد نیاز شهر به یزد برود و این كار موجب میشد كه در شهر كمبود گندم بوجود نیاید و قیمت گندم در رفسنجان گرانتر از یزد نشود.
طبق یك قانون اسلامی كسی كه میزان بدهی هایش از میزان دارایی هایش بیشتر باشد حق معامله ندارد، كه اتفاقاً قانون بسیار خوبی است و باعث جلوگیری از افزایش بدهی میگردد. محمد علی بخشعلی بر این اساس در مقطعی از زمان پس از آنكه متوجه میشود حساب بدیهایش بیش از داراییاش است از خرید و فروش و معامله خودداری میكند، اما حاج علی اكبر یزدی- بنیان گذار مسجد النبی رفسنجان- با علم به این موضوع كه محمد علی بخشعلی ورشكست شده است، به دلیل اعتمادی كه به وی داشت به او پیشنهاد میكند كه گندمهایش كه در حدود ۲۵ هزار من بود را بخرد، وی نیز پس از اصرار حاج علی اكبر این كار را میكند، و بلافاصله گندمها را فروخته با پول آن در حدود ۷۵ هزار من پنبه میخرد.
اما در همان سال كه مصادف با سال ۱۸۶۰ میلادی است اتفاق دیگری در آمریكا رخ میدهد كه زندگی محمد علی بخشعلی را دگرگون میكند. در همین ایام آبراهام لینكولن رئیس جمهور آمریكا شده و جنگ ضد برده داری رخ میدهد و هزاران برده از استثمار اربابان خود آزاد میشوند. از آنجایی كه كشت پنبه به كارگران زیادی نیاز داشت و بردگان آزاد شده نیز در آن سال پنبه كاری نمیكنند به یكباره قیمت جهانی پنبه بیست برابر میشود. محمد علی بخشعلی این ۷۵ هزار من (۲۲۵ هزار كیلو) پنبه را كه به قیمت ۱۱ شاهی خریداری كرده بود را در اثر همین تحولات جهانی به قیمت ۱۱ قران میفروشد و یكی از ثروتمندان رفسنجان میشود. به طوری كه وقتی مرحوم شد ۴۲ ده شش دانگی داشت.
محمد علی بخشعلی تنها دو دختر به نامهای فرخنده و خجسته داشت كه فرخنده همسر علی امین شده بود و خجسته همسر غلامرضا آگاه.
آگاه بزرگ، بازرگان و کارآفرین نمونه، از اولین کسانی بود که کشاورزان را تشویق به کاشت پسته میکرد خود نیز زمین های فراوانی را زیر کشت پسته برد و املاک همسر خود را به بهترین شکل مورد استفاده قرار داد و کارگران زیادی هم جذب وی شدند به طوریکه فردوسيه(شهری از توابع رفسنجان در منطقه نوق) محل کشت و کار او و صاحب بیشترین جمعیت منطقه شد
این مرد بزرگوار در طول حیات پربرکت خود همیشه علاوه بر اینکه خود در تولید پسته فعال بود و زمین های زیادی را زیر کشت پسته برد و باغات فراوانی در استان کرمان ایجاد نمود ، پیوسته مشوق کسانی بود که علاقه به پسته کاری نشان ميدادند همه را از این بابت راهنمایی میکرد و جزوه ای هم راجع به کاشت پسته تهیه نموده بود که به همه علاقمندان به اینکار ارائه میکرد و حتی اگر لازم میشد به محل انتخابی اشخاص برای کشت پسته میرفت و بدون کوچکترین چشم داشتی آنها را از نظر مناسب بودن زمین و بذر و کاشت راهنمایی ميکرد
حاج غلامرضا آگاه در کاشت و برداشت پسته به جایی رسید که توانست پسته رفسنجان را به آمریکاییان و اروپاییان بشناساند و از اولین افرادی بود که توانست پسته را صادر کند ، توفیقات وی به قدری چشمگير بود که وزیر دارایی وقت مرحوم داور به رفسنجان آمد و مهمان آگاه شد و از نزدیک فعالیت های این مرد بزرگ را دید.
او در سال ۱۳۱۴ از سوی دربار و مرحوم داور به عنوان نماینده ایران به نمایشگاه بین المللی بروکسل فرستاده شد تا محصولات کشاورزی تولید جنوب ایران را معرفی کند،مرحوم آگاه نه تنها در این سفر به بروکسل رفت بلکه به کشورهای آلمان انگلستان فرانسه بلژیک ایتالیا مصر لبنان و سوریه نیز برای معرفی پسته سفر کرد و پسته را در این کشورها عرضه و معرفی کرد و مقداری پسته نیز برای هیتلر و چرچیل نیز فرستاد، ایشان معتقد به خلق بازار بین المللی پسته بودند که همین اتفاق هم افتاد
وی در ادامه کار با مسیحیان سوریه ای ارتباط برقرار کرد و توانست پسته را به آمریکا صادر کند که اولین پایه های صادرات پسته ایران بود
در سال ۱۳۳۸ خانواده های آگاه، مرشد، امین و برخوردار و … شرکت صادرات پسته ایران را تاسیس کردند و قصد داشتند از طریق این شرکت محصول خود را صادر کنند که شعبه ای در نیویورک به مدیریت علی اکبر امین(علی
اکبر امین فرزند امین التجار) و شعبه ای در اروپا به مدیریت آقای ایرج آگاه و شعبه ای هم در تهران و یک شعبه هم در رفسنجان داشت که در ابتدا پسته تفت داده شده را با محموله های ۵تنی به اروپا ميفرستادند و پسته را در بسته بندی های ۳۰و۵۰ گرمی سلفان شده به صورت رایگان در اختیار مردم میگذاشتند تا مردم با پسته آشنا شوند
مرحوم آگاه پس از به وجود آوردن بازار بین المللی پسته به این کار بسنده نکرد و نگرانی وی پس از برداشت پسته بود، او نگران بود که مردم باید با روش های ابتدایی پسته را فرآوری کنند ،غلامرضا آگاه با وارد کردن دستگاه هایی از سوریه و آلمان و سیسیل ایتالیا و تشویق صنعتگران داخلی باعث شد اولین دستگاه پسته پوست کنی در داخل تولید شود، نگرانی دیگر که ایشان را آزار میداد نگرانی از آفات نباتی و آفاتی که محصول پسته را تهدید میکرد بود که ایشان با مکاتباتی که با شرکت های آلمانی و فرانسوی انجام داد شروع به آوردن وسایل سم پاشی کوله ای و موتوری از آلمان کرد، و با شرکت BASF و BAYER آلمان شروع به واردات کودها شیمیایی و سموم مخصوص دفع آفات پسته کرد ، ترويج کود شیمیایی را ایشان قبل از وزارت کشاورزی شروع کرد
غلامرضا آگاه ۱۳فرزند داشت که همگی خدمات زیادی به جامعه داشتند که مهمترین آنها اقتصاددان سرشناس و بزرگ،منوچهر آگاه ،بود که عهده دار معاونت وزارت اقتصاد و ریاست سازمان برنامه و بودجه در دوره پهلوی بود
آخرین سمت غلامرضا اگاه ریاست هیئت مدیره شرکت صادرات پسته ایران بود که در سال ۱۳۶۰ شرکا آن را منحل کردند و شرکت های جدید را راه انداختند تا به طور جداگانه پسته خود را صادر کنند.
شادروان آگاه طبع خوشی در شعر داشت و سروده هایی نیز از وی به جا مانده است
غلامرضا آگاه،مردی که صنعت پسته را دگرگون کرد، در سال ۱۳۶۵در تهران درگذشت و در بهشت الزهرای تهران به خاک سپرد شد.